اشتباه از ما بود

  اشتباه از ما بود که خواب سر چشمه را

 در خیال پیاله می دیدیم . . .

 دستهامان خالی ..

 دلهامان پر ..

 گفتگوهامان مثلآ یعنی ما . . .

 کاش می دانستیم هیـــچ پروانه ای

 پریروز پیلگی خویش را به یاد نمی آورد.

 حالا مهم نیست که تشنه به رویای آب می میریم.

 از خانه که می آیی ؛

 یک دستمال سفید ،

 پاکتی سیگار ،

 گزین اشعار فروغ

 و تحملی طولانی بیاور  . . .

 احتمال گریستن ما بسیار است . . . !!